یادآوری اتفاقات مهم

وقایع وحوادث تلخ وشیرین هرماه

یادآوری اتفاقات مهم

وقایع وحوادث تلخ وشیرین هرماه

دایی هاشم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خاله محترم

بسم الله الرحمن الرحیم 

انالله وانا الیه الراجعون 

سلام علیکم 

 

روز پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۰(۲۰ ذی الحجه ۱۴۳۲) مرحومه مغفوره خاله محترم حوالی ساعت ۱۴:۳۰ در صحن پیشوا خاکسپاری شدند.  

روحشان شاد.

عکس 14 فروردین 1378

 بسم الله الرحمن الرحیم 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

http://s2.picofile.com/file/7119525692/hamid_sina.jpg 

 

  

 

بانو مریم ابراهیمی هم پرکشید

بسم الله الرحمن الرحیم 

انالله وانا الیه راجعون 

 

هیچ کس انتظار نداشت و باورنمی کرد که باید در غمی چنین سنگین بابهتی وصف نشدنی ،سراپاماتم شدو به سوگ نشست. همه از شنیدن خبردرگذشت ناگهانی مرحومه مریم ابراهیمی در روز ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها(  ساعت 12:30روز7مهر 1390) متاثر وداغدارشدیم وخاطرات اخلاق خوب او در گوشه ای از خیال ما ،هراز گاهی مرور و بغضی نفس گیر برما مسلط می گردد که آخر مگر چقدر از عمرکوتاه او گذشته بود که بی مقدمه باید این غم را پذیرا وتسلیم امر حضرت دوست شد .هرچندکه حتما در پس این آزمایش ، حکمتی نهفته است ولی تحمل این مصیبت بسیار دشوار می نماید.(فبشرالصابرین ، الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله وانا الیه راجعون

زین مرگ ناگهانیت ای ناشکفته گل       بیگانه سوخت   تا چه رسد آشنای تو 

مراسم تشییع وتدفین  ظهر روز جمعه 8 مهرماه در قطعه 221 (ردیف 67 شماره 38) انجام و گرامی داشت سومین روز  درگذشت ایشان در حسینیه امام خمینی شهرک شهید محلاتی انجام شد. 

روز سه شنبه نیزمراسم زیارت عاشورا در ساختمان مجتمع بیمه ای شهید مطهری برگزار گردید که واقعا گل وعکسی که درجای خالی او برروی میزش توسط همکارانش قرارگرفته بود ، یادآور خاطرات و اندوهبار بود. در شب هفتمین روز فقدان آن مرحومه فامیل ودوستان ساعت 15 تا 17 در بهشت زهرا دورهم جمع   وپس از زیارت عاشورا و ذکر مصائب اهل بیت توسط حاج سید محسن گتمیریان و قرائت فاتحه یاد او ، مرحوم پدر وبرادر شهیدشان  را گرامی داشتند.

روحش شاد

شب قدر - شبهای احیا - شب ضربت خوردن امیرالمومنین

بسم الله الرحمن الرحیم 

( حم و الکتاب المبین * انّا انزلناه فی لیلة مبارکة * انّا کنا منذرین * فیها یفرق کلّ امر حکیم * امراً من عندنا* انّا کنّا مرسلین * رحمة من ربّک * انّه هو السّمیع العلیم *(دخان 1-8)


قسم به کتاب روشنگر * ما این – قرآن – را در شبی مبارک نازل کردیم * زیرا ما هشدار دهنده ایم * در این شب همه ی امور حکیمانه – جدا جدا – بررسی و تقدیر و تصویب می شوند * امری که از ناحیه ی ما بوده باشد...* ما ارسال کننده هستیم. این رحمتی از ناحیه پروردگار تو است. * البته که او شنوا- ی دعا و درخواست بندگان – دانا –ی به همه ی امور آنها – است. )

 

سلام 

 

 

ضمیر در”انزلناه”به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مویدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.

و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید: “و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه” 1، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.

پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه”و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا” 2، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید: “و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فوادک و رتلناه ترتیلا” 3.

و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی 4 اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه”انزلناه” این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن 

 

http://www.bashgah.net/fa/content/show/36965 

 

 

بسم رب الشهدا


بگذار تا بمیرم در این شب الهی


ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی


 چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه


چندان که باز گردم گیرم ره تباهی


 چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما


دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی


 گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان


بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی


 ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم


شرمنده‏ام ز مهدی وز درگهت الهی 

 

 

عل

آیت الله العظمی مرعشی نجفی بارها می فرمودند شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب , دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته ام و وجود مبارک مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با جمعی حضور دارند .
حضرت فرمودند : شاعران اهل بیت را بیاورید . دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند . فرمودند : شاعران فارسی زبان را نیز بیاورید . آن گاه محتشم و جند تن از شاعران فارسی زبان آمدند .

رمودند : شهریار ما کجاست ؟ شهریار آمد . حضرت خطاب به شهریار فرمودند : شعرت را بخوان ! شهریار این شعر را خواند :

علــی ای هـمای رحـمت تو چه آیتـی خدا را

دل اگـر خـدا شـنـاسـی همه در رخ علی بین

بــه خــدا کـه در دو عــالـم اثــر از فـنـا نـماند

مـگـر ای سهاب رحـمـت تو ببـاری ارنه دوزخ

بــرو ای گــدای مسکیـن در خــانه عـلی زن

به جـز از عـلی که گــوید به پسر که قاتل من

به جــز از عــلی کـه آرد پسـری ابوالعجاعب

چــو بــه دوســت عـهد بنـدد ز میــان پاکبـازان

نه خــدا توانمش خواند نه بشـر تـوانمش گفت

به دو چشم، خونفشانم هَله ای نسیم رحمت

به امیـد آن که شــایـد بـرسـد بـه خـاک پایـت

چو تویـی قضای گردان به دعـای مستمنـدان

چه زنم چـو نـای هر دم ز نـوای شـوق او دم

همه شب در این امیدم که نسیم صبح گاهی

ز نــوای مــرغ یـاحـق بـشنـو که در دل شـب

که به مـا ســوا فـکـندی هـمـه سایـه هـمـا را

به عـلی شـنـاخـتم مـن به خــدا قـسم خـدا را

چـو عـلــی گـرفـتـه بـاشـد سر ِ چشـمـه بـقا را

به شــراب قـهر ســوزد هــمـه جـان مـاسـوا را

کــه نــگیــن پـادشــاهـی دهـد از کــرم گــدا را

چــو اسیـر تـوســت اکـنـون بــه اسیـر کـن مــدارا

که عــلــم کـنــد بـه عالــم شـهــدای کـربـــلا را

چــو عــلی کـه مـی تـوانـد که به سـر بـرد وفا را

متحـیـّـرم چــه نــامـم شــه مـلـک لافــتـی را

کــه ز کــوی او غـبــاری بــه مـن آر طــوطـیـا را

چــه پیــام هــا سپـردم هـمـه ســوز دل، صبــا را

کــه ز جـــان مــا بـگــردان ره آفــت قــضـا را

کـه لـســان غـیـب خـوشـتــر بـنـوازد ایـن نوا را

بـــه پـــیــام آشـنــایــی بـنـــوازد آشــنـا را

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

آیت الله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شعر شهریار تمام شد از خواب بیدار شدم چون من شهریار را ندیده بودم , فردای آن روز پرسیدم که شهریار شاعر کیست ؟
گفتند : شاعری است که در تبریز زندگی می کند . گفتم از جانب من او را دعوت کنید که به قم نزد من بیاید . چند روز بعد شهریار آمد . دیدم همان کسی است که من او را در خواب در حضور حضرت امیر (علیه السلام) دیده ام. از او پرسیدم : این شعر «علی ای همای رحمت» را کی ساخته ای ؟ شهریار با حالت تعجب از من سوال کرد که شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته ام ؟ چون من نه این شعر را به کسی داده ام و نه درباره آن با کسی صحبت کرده ام .
مرحوم آیت الله العضمی مرعشی نجفی به شهریار می فرمایند : چند شب قبل من خواب دیدم که در مسجد کوفه هستم و حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) تشریف دارند . حضرت , شاعران اهل بیت را احضار فرمودند : ابتدا شاعران عرب آمدند . سپس فرمودند : شاعران فارسی زبان را بگویید بیایند . آنها نیز آمدند . بعد فرمودند شهریار ما کجاست ؟ شهریار را بیاورید ! و شما هم آمدید . آن گاه حضرت فرمودند : شهریار شعرت را بخوان ! و شما شعری که مطلع آن را به یاد دارم خواندید . شهریار فوق العاده منقلب می شود و می گوید : من فلان شب این شعر را ساخته ام و همان طور که قبلا عرض کردم . تا کنون کسی را در جریان سرودن این شعر قرار نداده ام .
آیت الله مرعشی نجفی فرمودند : وقتی شهریار تاریخ و ساعت سرودن شعر را گفت , معلوم شد مقارن ساعتی که شهریار آخرین مصرع شعر خود را تمام کرده , من آن خواب را دیده ام .
ایشان چندین بار به دنبال نقل این خواب فرمودند : یقینا در سرودن این غزل , به شهریار الهام شده که توانسته است چنین غزلی به این مضامین عالی بسراید . البته خودش هم از فرزندان فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و خوشا به حال شهریار که مورد توجه و عنایت جدش قرار گرفته است .

منبع این مقاله: سایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) 

شهریار 

 

دانلود کتاب